نوشته شده در جمعه پنجم خرداد ۱۳۹۱ ساعت 15:12 توسط مجید خلیل زاده
زرتشت پیامبر نه تنها مایه افتخار بزرگ اورمو و آذربایجان ،بلکه موجب مباهات ایران زمین ودنیای شرق می باشد که در سال 625 قبل از میلاد از پدری به نام «سپنتمان» ومادری به نام «اغدوبه» در حوالی در یاچه اورمیه به دنیا آمد. زرتشت بیست ساله بود که به غاری در بالای کوه ساوالان(سبلان) پناه برد ومدت ده سال به عبادت مشغول واز جانب خداوند مامور هدایت مردم به خداپرستی ویکتا پرستی شد. زرتشت برای انتشار تعلیمات خود به کشور های مختلف سفر کرده و در اشاعه وتعلیم گفتار نیک، کردار نیک وپندار نیک برآمده که در آئین این پیامبر الهی مظهر نیکی وزیبایی اهورامزدا وپلیدی وسیاهی اهریمن است که این دو مظهر تا پیروزی حق برباطل همواره در مبارزه و پیکار هستند. اوستا کتاب هدایت زرتشت است که بعد از او به وسیله مغان وموبدان تحریف و این کتاب به پنج قسمت تقسیم شد. که عبارتند از : یسنا، یشت، ویسپرد، وند یودات، خرده اوستا وگاتاها که کهن ترین قسمت این کتاب است شامل سروده های مذهبی ودر بخش یسنا است. محور تعالیم زرتشت عبارت بود از : یکتا پرستی، اصطلاحات اجتماعی، منع مستی وقربانی برای خدایان، صلح، اصول پاداش در این جهان وآن جهان، طلب نیکی برای پیروان راستی...
پروفسور مینورسکی، شرقشناس و محقق معروف که در مورد کشور ایران (باستان) تحقیقات و مطالعات عمیقی دارد، راجع به شهر اورمیه چنین می نویسد: در جاهای مختلف مخصوصا نقاط نزدیک شهر و قراء گوگ تپه، دیگاله، ترمنی، احمد، سارالان دیزج تپه، اشیاء قدیمی بدست آمده است: (توضیح اینکه روستاهای مذکور عموما نزدیک شهر و در جنوب آن قرار دارند)
«به سال 1888 میلادی در قریه گوگ تپه در یک اتاقی سقف دار در عمق هشت متری ظرف استوانه ای شکل پیدا شد که خدایان بابلی را نشان می داد، مربوط به دو هزار سال قبل از میلاد مسیح را احتمال می داد.واگر اورمیه همان شهر قدیمی اورمیات باشد، در این صورت این شهر می بایست در کشور ما ناها واقع گردیده و در معرض هجوم آشوری ها و تحت نفوذ وان (اورارتو) قرار گرفته باشد. در قراء نرژی و قلعه اسماعیل آقا اتاق های که از صخره ها بریده اند. دارای همان کاربردهای اطراف وان می باشد، اتاق سومی نیز به نظر می رسد که روی کوه کوتون در برادوست با همین مشخصات وجود داشته...» از تحقیقات پروفسور مینورسکی که نقل گردید معلوم می شود در جلگه اورمیه در حدود دو هزار سال قبل از میلاد مسیح آبادی وجود داشته و تمدن ساکنان آن ناحیه تحت تاثیر تمدن ملت وان بوده است.
در مورد قدمت شهر اورمیه مطلبی از منبعی دیگر نقل می شود: «راجع به قدمت این شهر (اورمیه) نظر سراورل استین انگلیسی که با هیئتی در سال 1314 ش. اورمیه آمده بودند این است که رضائیه از قدیمی ترین بلاد ایران بوده و از روی آثار و وسایل مکشوفه در اشنویه و تپه حسنلو و قبوری که در سلدوز کشف گردیدند قدمت آن مربوط به 4000 سال قبل می شود.
در سال های 43-1344 قمری روزنامه و زین حبل المتین درباره اطلاعات عمیق یک زردشتی خیلی تعریف و تمجید نموده و ضمنا نوشته بود که شرق شناس مزبور برای مطالعه به ایران سفر خواهد کرد.
مع الاسف اسم شرق شناس مزبور را فراموش نموده ام، معزی الیه در سال 1334 ق به اورمیه آمده و دو سه روز در دارا الحکومه زمان حکمرانی فرمانداری حاج سطوت السطلنه اقامت نموده و به قریه انبی – امی رفته و قبر مادر زردشت را زیارت نمود. بعد به کلیسای کهنه نه نه مریم رفته و در آنجا دو تا قبر را نشان داد که آنها را حواریون شت زرتشت بوده که در اینجا دفن شده اند و حتی خود مسیحیان اورمیه نیز همچون داستانی تقریبا در تایید این مطلب می گویند که دو نفر از اورمیه و ایران خبردار شدند که حضرت مسیح تولد و مبعوث شده است، به زیارت آن حضرت رهسپار فلسطین می شوند که در آنجا فوت کرده و در کلیسای مزبور مدفون شده اند. توضیح اینکه در یکی از قراء اورمیه بنام «انبی » قبر مادر زردشت است.از دهستان ترگور در پانزده کیلومتری شمال باختری سیلوانا یکی از بخش های شهر اورمیه که کنار جاده ترگور به مرگور تپه مخروطی شکل به نام «دیر» قرار دارد. روی تپه چاله ای است که درون آن چند تخته سنگ بزرگ و نیمه تراشیده آهکی است. اهالی می گویند در روزگاری که ارمنی ها در سرزمین فعلی ساکن بودند تنی چند از رهبانان عیسوی به انبی می آیند و در این تپه دیری می سازند و معتکف می شوند و به این جهت این تپه را تپه دیر می نامند.»
مرحوم محمد تمدن نقل می کند: «در سالهای اخیر برای مطالعه و بازدید به قریه مزبور رفتیم اثری از مقبره مزبور دیده نشد. از مالک آنجا که یکی از بیگ زادگان عشایر موسوم به نوری بیگ بود استفسار و تحقیق نمودیم، بالاخره اقرار نمود که بنا به دستور یکی از مامورین دولتی آنجا را خراب و از سنگ های آن استفاده نموده و این عمارت را برای خود ساخته ام، چون اصرار نمودیم، اظهار نمود که آقای حاج سطوت السلطنه حکمران وقت (که خیلی خشکه مقدس بود) به من گفتند (نوری بیگ) بهتر است از سنگ های آنجا استفاده نمایید، تا آثاری نماند و پای خارجی و کفار به اینجاها نرسد و مزاحمت ایجاد نکنند. من (نوری بیگ) به دستور حکومت عمل نموده و اطاعت کردم ، این است اطلاعات و کاردانی و سیاست مآبی مأمورین سابق ما.»
سنتی که زردشت را برخاسته سرزمین ماد می داند، مربوط است به دوره ساسانی و حتی پیش از آن، چه پلینیوس بزرگ (79-23.م) از او به عنوان زردشت مادی یاد کرده است...
ابن خرداد به ، جعفر فیدان نیمه نخست شده سوم هجری که در ابتدا زرتشتی بود، اورمیه را شهر زردشت نامیده و بلاذری که در نیمه دوم همان سده ی سوم اورمیه را سخت کهنسال می داند و می نویسد که مجوسان پندارند که بزرگ ایشان، زردشت، از آن جای ظهور کرده است، ابن فقیه همدانی نیز که در سال 290 هجری البلدان خود را تالیف کرده و عین نوشته بلاذری را تکرار کرده است. یاقوت حموی هم که در سال 617 هجری اورمیه را دیده، درباره اش چنین می نویسد: «چنین ادعا می کنند که اورمیه شهر زردشت است و مغان آنجا را بنیان نهاده اند. وی در جای دیگر نوشته است که «گویند زردشت پیامبر مغان از آنجا (شیز) برخاسته است.»
این مطلب نیز با اینکه پایگاه تاریخی علمی ندارد، اما به خواندنش می ارزد:
آنچه مشهور و در السنه و افواه مذکور است، این بلده (اورمیه) از بناهای یکی از اولاد ترک بن یافث بن حضرت نوح علیه السلام است، ولی از روی سند و تحقیق اسم بانی و تاریخ بنای آن که در چه عهده بوده و که بوده؟ معلوم نیست، و اگر هست به نظر مسعود این اوراق نرسیده و از تواریخ حالیه ایرانی که در عهده گورگانیه و سلاطین صفویه تالیف و ضبط کرده اند، از قلاع قدیمه اورمیه دم دم و گورچین قلعه حالیه و بانیه صومای و بعض قلاع مخروبه است.
علی ای حال دارالنشاط اورمیه اقلیم چهارم است و در اقصی بلاد آذربایجان واقع و منتهی هب کوهستانات متصل به خاک دوم (ترکیه) و در قسمت شرقی آن بحیره ای (دریاچه) است به فاصله سه فرسخ که به دریاچه نمک و شاهی معروف است. الحق، این بلده جله اش نشاط انگیز است و خاکش غالیه آمیز، هوای روح افزایش هم نفس جنات نعیم و آب خوشگوارش هم مشرب سلسبیل و نسیم جبالش در خضرت طعنه زن دامن الوند و بساتینش از نضرت رشک بهارخانه سمرقند ، اهلش اهل دل و در غریب نوازی و زودآشنایی کامل....
منبع:
1- نام آوران اورمیه- علی بابایی –انتشارات تکدرخت- چاپ اول 1389
2 -اورمیه در گذر زمان- حسن انزلی – انتشارات دستان – چاپ دوم 1385.